سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سرزمین نینوا
[ جنایتکارى را نزد او آوردند و گروهى فرومایگان با وى بودند ، فرمود : ] خوش مباد چهره‏هایى که جز به هنگام زشتى و شر دیده نشود . [نهج البلاغه]
 

شلمچه قطعه ای از بهشت


seieda.blogfaseieda.blogfa
 

 

    


::: یکشنبه 87/1/4::: ساعت 9:59 عصر
 

  

 

 

ما سنگری در شلمچه داشتیم و چون جزء گردان تخریب بودیم  برای اینکه نشان دهیم که اینجا سنگر تخریب چی ها است چند تا مین به سنگرمان آویزان کرده بودیم و همیشه  صبحها کنار سنگر می نشستیم و با مین ها بازی می کردیم و خلاصه چاشنی گزاری می کردیم یاماسوره ها راعوض می کردیم و هزار جور کارهای خطرناک دیگه  خوب جوان بودیم و غرور فراوان .جالب این بود که سایر بچه های گردن که می خواستند از کنار ما رد شوند تا این وضعیت را می دیدند بلا فاصله عقب گرد می کردند و از مسیر دیگری رد می شدند .خلاصه آن روز متوجه شدیم که سیم تلفن که جلوی خط دوم بود بر اثر ترکش خمپاره قطع شده  ما هم به اتفاق چند نفر از دوستان جلوی خاکریز رفتیم و و گشتیم تا اینکه محل قطع سیمها را پیدا کنیم مگه یک جا یا دوجا قطع شده بود هفت یا هشت جای این سیم مخابرات قطع شده بود . به خاطر اینکه در دید مستقیم دشمن بودیم هر نفر با سرعت هرچه  تمامتر محل قطع سیمهارا پیدامی کردیم وآن را وصل می کردیم . از جمله مطلب جالب که اتفاق می افتاد اینکه تک تیر اندازهای عراقی مرتبا به ما شلیک می کردند و بخا طر اینکه فوری جابجا میشدیم تیری به ما اصابت نمی کرد یادم هست که یکی از گلوله ها شاید به فاصله ی یک سانتی متری گردن یکی از بچه ها به گونی سنگرکنارش اثابت کرد و گلوله های بسیاری نیز از کنار ما می گذشت اما چون سریعا جابجا می شدیم گلوله ها کاری به ما نداشتند خلاصه ما احساس کردیم که  تک تیر اندازهای عراقی خیلی عصبانی شده اند .و با اینکه اینکه تمام قطعی های خط تلفن را برطرف کرده بودیم با زبه پشت خاکریز بر نمی گشتیم و همینطور به اینطرف و آنطرف می دویدیم تا عراقی ها رابیشتر عصبانی کنیم تا اینکه یکی از بچه ها ی این طرف خاکریز فریاد زد و گفت موقع تقسیم غذاست اگه دیر بیایید غذایی در کار نیست ما هم با طنز و  به عراقی ها گفتیم صبر کنید تا غذا بخوریم دوباره برمی گردیم  .بلافاصله خودمون را پشت خاکریز خودی انداختیم که چشمتون روز بد نبینه یک گلوله تانک دقیقا جلوی خاکریز اثابت کرد و بعد ازاون هم چند گلوله ی خمپاره ی دیگر شلیک کردند ولی خوشبختانه اونروز هیچ اتفاق خاصی نیفتاد .اما بعد ازاون روز تصمیم گرفتیم که بیخودی از این کارهای خطرناک نکنیم .


::: یکشنبه 87/1/4::: ساعت 9:55 عصر
 

راهیان دیار نور

هر سال همین موقع  بیاد آن روزهای عجیب و خدایی دلمان پر میزند به دریای بیکران غیرت و مردانگی .یاد آن روزهای فراموش ناشدنی بخیر


::: یکشنبه 87/1/4::: ساعت 1:0 صبح

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
.:: منوی اصلی ::.
.:: آمار بازدید ::.
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید کل : 78530
.:: تا دیدار محبوب ::.
.:: درباره خودم ::.
سرزمین نینوا

.:: پیوند های روزانه ::.
.:: لوگوی وبلاگ من ::.
سرزمین نینوا
.:: آرشیو شده ها ::.
.:: اشتراک در خبرنامه ::.
 
.:: طراح قالب::.
مرکز نشر فرهنگ شهادت
مرکز نشر فرهنگ شهادت شیراز
مرکز نشر فرهنگ شهادت
سلام خوش آمدید ما هر روز سعی بر این داریم که در این وبلاگ مطالب جدیدی بزاریم پس با نظرات خودتان به ما کمک کنید به آرشیو موضوعی برای پیدا کردن مطالب خود بروید

->>

Bahar-20

< language=Java>

کد پرواز پرندگان